گریز ناگزیر

حوصله شو ندارم

اما احتمالا نبودش ناراحتم کنه

ساعت پنج و نیم صبحه 

من هنوز بیدلرم و مشغول کنفرانس کوفتیم :)

آرایش دیروز صبحم هنوز رو صورتمه

و مدت بسیاریه چیزی نخوردم


آی لاو یو دانشگاه علوم پزشکی ...! و استاد ...!

سالها بعد در این دیار از اتاق ما در خوابگاه به عنوان یک کاروان سرای تاریخی یاد خواهد شد :/

شما پسرا وقتی جواب منفی شنیدین برین بگین ما دلمون پیش یکی دیگه بود و پول دوستیم و هیکل برامون مهمه و ... ما دوست داریم

فقط 11 ساعت برای نجات خودم وقت دارم

دوست دارم تو دهن تک تک دخترای خابگاه پنبه بذارم که انقد فک نزنن

خدایا یه آدم چقد میتونه در یک روز حرف بزنه؟؟؟

ترجیح میدم تا یه مدت کسی باهام حرف نزنه

الآن قابلیت اینو دارم تو خوابگاه چندتا قتل زنجیره ای انجام بدم

اینکه آدم چقد بیان سمتش بستگی داره که چقد خودشو دوست داشته باشه

در حالیکه الآن جلبک شناسی دانشگاه آزاد قزمیت آباد قم باید درس میخوند با اون مغز پفکیش داره دانشگاه ما پزشکی میخونه و افاده میاد

همه کاراشم قبل همه حل و فصل میشه سر آخر هم مستقیم استخدامه

یه گروه زدن سهمیه داران دانشگاه

دست دوستم دیدم

خیلیارو شناسایی نمودم از پر مدعیان و مغز پفکیان مفت خور

دوست دارم بگیرم تک تکشونو خفه کنم