گریز ناگزیر

مشت می کوبم روی سینه ات...


به اندازه روزهای ابری 16 سالگی

به اندازه همه شعر های نوزده سالگی

به اندازه همه غروب های غمگین تر جمعه

و به اندازه همه پاییزهای سرد و درختان عریان و کلاغ هایشان...


  • Heli

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی